دست نوشته های تنهایی یه ادم ۱۹ ساله
وقتی تنها میشم...دست نوشته های تنهایی یه ادم ۱۹ ساله
وقتی تنها میشم...جریمه
امروز با کمال غرور وارد طرح زوج و فرد شدم و پلیس هم نگهم داشت.اصلا نرفتم پایین بگم چی شده؟پنجره رو دادم پایین گفت خانوم این جا طرحه.منم یه حالت متعجب گرفتم گفتم جدی؟؟؟؟؟؟؟
گفت گواهینامه و کارت ماشین .منتظر بودم زودتر جریمه رو بنویسه برم گفت ببخشید شما دانشجو هستید؟داشتم فکر میکردم به پلیس چه ربطی داره که من چی کارم؟؟؟؟گفتم بله و همچنان منتظر بودم زودتر بنویسه برم .در کمال ناباوری گفت چون دانشجویی برو این دفعه اشکال نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میخواستم بگم مریضی آدم رو نگه میداری بعد میگی برو؟؟؟؟؟خوب از اول تصمیمت رو بگیر...
چرا پلیس ها این طوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید جریمت میکرد تا یاد بگیری وقتی بهت احترام میذارن در عوضش قدر دانی کنی
چشم.ولی احترام با لاس زدن اساسا متفاوته
خب لابد خشگلی دلش نیمده
نههههههههههههههههههههه غلااااااااااام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه من خودم تازه فهمیدم بنده خدا برای چی گفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اون روز از دانشگاه برمیگشتم و شدیدا بوی فرمالین(جسد) میدادم.از بوی گند گفته برووووو
راست میگی! یکی از اولین سوال هایی که میپرسن این هست که دانشجویی؟!
(پست 101 رو بخون)
فکر کنم این بنده خداها اینقدر تو طول روز با آدمای سبک مغز سر و کله میزنن تا یه نفر اهل علم و دانش میبینن ذوق میکنن.
یه بار تو این برنامه "گشت نامحسوس" یه وانت رو در حین لایی کشی نگه داشته بودن، به رانندش میگفت شما حرکات مخاطره آمیز انجام میدادین، یارو برگشت گفت: جیناب سروان! حرکت مخاطره چیه! من کارگرم!!!!!!
نمیخوام بد قضاوت کنم ولی تقریبا همشون عقده ای هستند.عقده دارن مردم رو اذیت کنن.تا حالا چند بار من رو بی دلیل نگه داشته و گواهینامه ام رو چک کرده.
برای اولین با تو زندگیم دوست داشتم بزنم بکشمش.کار در نهایت به ۱۱۰ و شکایت من از بدبخت بی شعور ختم شد.
پست ات رو خوندم.منم اصلا حوصله بحث کردن با این روانی ها رو ندارم.آدم بمیره ولی با یه سرباز عقده ای بحث نکنه.یه بار من رو به خاطر اینکه بوق زدم که عابر رو زیر نکنم نگه داشت و میخواست ببرتم پارکینگ!!!!!!!!