کار

واقعا دیشب فکر میکردم اگه خدا شبانه روز رو 36 یا 40 ساعته قرار میداد شاید من این همه مجبور نبودم به خودم فشار بیارم.دیشب از خستگی نتونستم شام بخورم یا حتی نمیتونستم بخوابم.مغزم از کار نمیاستاد همش آناتومی تو مغزم مرور میکردم یا یاد یه کاری میافتادم و فکر میکردم کی انجامش بدم یا به قولی که به کسی دادم و چیزهایی که فردا باید همراه خودم ببرم.دیگه دارم  به این فکر میکنم آرامش رو تا آخر امتحانهای دانشگاه نمیبینم.

آموزش زبان

نمیدونم این چه چرت و پرتیه که به مردم تحویل میدن؟؟؟؟؟؟؟؟آموزش زبان در خواب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!من ۹ ماهه دارم به در و دیوار خودم رو میکوبونم تا مرداد آیلتس امتحان بدم.حالا چه جور متدی میتونه در خواب به آدم انگلیسی یاد بده آخه؟؟؟تو عقل و شعور کسی که میره میخره موندم.یعنی واقعا فکر میکنن تو خواب آیلتس میگیرن یا با کمربند لاغری باربی میشن یا با قرص های سرطان زا و مسموم چینی هفته ای ۳۰۰۰ کیلو وزن کم میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عقل هم کلا خوب چیزیه

نمیدونم

نمیدونم اشکال از وبلاگمه یا تازه اول کارم که به جز دو سه نفر هیچ کی وبلاگم رو نمیخونه 

میخواستم قهر کنم و دیگه ننویسم ولی دلم نیومد

هوراااااااااااااااااا

بالاخره نمردم و دیدم اون روزی رو که امتحانم رو کامل میشم.هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

و به این نتیجه اخلاقی رسیدم هر چقدر کمتر بخونی نتیجه بهتری میگیری.....

از این موضوع که بگذریم میرسیم به این خبر که پیشنهاد شده خانم ها به دکترهای مرد ازدواج موقت کنن که راحت تر و شرعی تر معاینه بشن.وقتی مجری داشت این خبر رو میخوند فکر کردم داره جک میگه.دلیل این کار هم اینه که خانم ها یه موقع رودربایستس نکنن و برن پی مریضیشون.برای من چند تا سوال پیش اومد:

۱-حالا دکترهای خانم هم مدام باید با مریض های مردشون ازدواج موقت کنن؟؟؟؟؟

۲-درسته که آقایون متاهل میتونن با ۱۰۰۰۰۰۰۰ نفر ازدواج موقت کنن ولی اگه خانم متاهلی این کار رو بکنه که سنگسارش میکنن.پس خانم های متاهل چه خاکی تو سرشون کنن.از مریضی بمیرن؟؟؟؟؟

فکر کنم منظورشون این بوده آقایون دکتر فقط به سلامتی و معاینه خانم های مجرد علاقه دارن.اصلا خانم های متاهل برن بمیرن به اونا چه؟؟؟؟؟؟

.

.

.

اصلا نفهمیدم این کسی که این پیشنهاد این طرح رو داده به کل چیزی تو مخش بوده یا اساسا مخش پوک بوده؟؟؟؟؟

هی!!!!!!!!

امتحانم رو خراب کردم .اینقدر اعصابم داغون بود دوست داشتم برم یه جا گم و گور شم نه از این که نمره ام کم میشه از این که تو این سن به جای این که با یه نفر خوش باشم باید فکر ۱ نمره بالا و پایین باشم.اه اه اه اه اه

حالم از زندگی نکبت بار خودم به هم میخوره.این زندگی مسخره کی تموم میشه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟